بهم گفت اولین بوسه س بهم گفت اولین باره ولی فهمیده بودم از گذشته ش خاطره داره مث شعله که می افته به جون چوب، میبوسید برای اولین بوسه زیادی خوب میبوسید بهم گفت تکیه گاهم باش خودش ویرونه بود اما بهم گفت بکره آغوشم مسافر خونه بود اما… تو هر حالی رگِ خوابِ منه […]
بهم گفت اولین بوسه س
بهم گفت اولین باره
ولی فهمیده بودم از
گذشته ش خاطره داره
مث شعله که می افته
به جون چوب، میبوسید
برای اولین بوسه
زیادی خوب میبوسید
بهم گفت تکیه گاهم باش
خودش ویرونه بود اما
بهم گفت بکره آغوشم
مسافر خونه بود اما…
تو هر حالی رگِ خوابِ
منه سرسختُ میدونس
تو ویلاهای قرضی هم
مسیر تختُ میدونس
دیگه حرفای غمگینِ
خصوصی رو نمیشه گفت
دیگه قول و قرارایِ
عروسی رو نمیشه گفت
یه روز عشقی که با بوسه
شروع شد از نفس افتاد
دلم یه قبر خالی شد
که دست گورکن افتاد
ولی اون زندگیش حالا
بازم رو دوره تکراره
یکیو دید و بوسید و
بهش گفت اولین باره
حالا با یاد اون روزا
منو تشویش میگیره
تا یاد بوسه میافتم
لبم آتیش میگیره
احسان رعیت
نظرات