بیوگرافی علی ایلیا | شاعر و ترانه سرا

بیوگرافی علی ایلیا | شاعر و ترانه سرا
شهریور 26, 1402
133 بازدید

تغزل: علی ایلیا، شاعر و ترانه سُرای ایرانی، متولد دوم دی ماه سال 1364، فراغ التحصیل رشته ادبیات می‌باشد،او فعالیت حرفه ای خود را در موسیقی و شعر از سال 1385 شروع کرد. علی ایلیا شاعر و ترانه سرای جوان ایرانی‌در رزومه ی کاری خود کار کردن با خواننده های مطرح ایرانی مانند شادمهر عقیلی، […]

تغزل: علی ایلیا، شاعر و ترانه سُرای ایرانی، متولد دوم دی ماه سال 1364، فراغ التحصیل رشته ادبیات می‌باشد،او فعالیت حرفه ای خود را در موسیقی و شعر از سال 1385 شروع کرد. علی ایلیا شاعر و ترانه سرای جوان ایرانی‌در رزومه ی کاری خود کار کردن با خواننده های مطرح ایرانی مانند شادمهر عقیلی، محمد اصفهانی و… را دارد و اینروزها توانسه خود را به یکی از پرکار ترین ترانه سرایان ایران تبدیل کند، او همچنین کلاس‌های ترانه سرایی خود را از سال 1400 به صورت جدی شروع کرده.

مجموعه شعر‌های چاپ شده

  • قدم زدن با پیاده رو ، انتشارات دارینوش 1391
  • گریه برای دختری که زنم بود، انتشارات نیماژ 1394
  • حاطرات یک … استار، انتشارات دالاهو

سابقه همکاری:

  • شادمهر عقیلی
  • محمد اصفهانی
  • فریدون آسرایی
  • حمید عسکری
  • علیرضا طلیسچی
  • سهراب پاکزاد
  • بابک مافی
  • مهدی یغمایی
  • و…

نمونه اشعار علی ایلیا

 

نمی دونم چی شد که اینجوری شد!

 نمی دونم چَن روزه نیستی پیشم!

اینا رو میگم که فقط بدونی…

یواش یواش دارم دیوونه میشم!

یادم میاد ثانیه های آخر

گفتی: میرم اما میام به زودی!

چشمامو بستم نبینی اشکمو!

 چشمامو وا کردم و رفته بودی…

قرار نبود چشمای من خیس بشه!

قرار نبود هر چی قرار نیس بشه!

 

قرار نبود دیدنت آرزوم شه!

قرار نبود که اینجوری تموم شه!

تا کِی به عشقِ دیدن دوباره ت

 تو کوچه ها دق کنم و بمیرم؟

کجا باید دنبالِ تو بگردم؟

 از کی باید سراغتو بگیرم؟

قرار نبود منتظرت بمونم!

قرار نبود بری و برنگردی!

از اولش کنار من نبودی

آخرشم کار خودت رو کردی! 

قرار نبود چشمای من خیس بشه!

قرار نبود هر چی قرار نیس بشه!

قرار نبود دیدنت آرزوم شه!

قرار نبود که اینجوری تموم شه!
………

من همونیم که می خواست

تو یه خونه با تو باشه!

هر کاری تونستی کردی…

که نتونه با تو باشه!

دنیاشو بهم زدی و

با همه دنیا به هم زد!

جاتو پر نکرد و هرشب….

با پیاده رو قدم زد…