اصغر معاذی

اصغر معاذی
شهریور 6, 1401
72 بازدید

باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم تقصیر باران نیست…می گویند: بی تابم…! گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر می […]

باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم
تقصیر باران نیست…می گویند: بی تابم…!

گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی
طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم

هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون
هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم

بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر
می گردم و انگار دستی می دهد تابم

شب ها که پیشم نیستی…خوابم نمی گیرد
وقتی نمی بوسی مرا…با “قرص” می خوابم…!

اصغرمعاذی

برچسب ها