فرامرز راد

فرامرز راد
شهریور 6, 1401
64 بازدید

بغضتر باشی و با ناله ی در گریه کنی چمدان باشی و در طول سفر گریه کنی چمدانم شو و دستان مرا دستت کن لااقل تا دم در .. تا دم در گریه کنی چمدان دست مرا ول بکند باز شود هرچه عکس است بگیریش به بر گریه کنی هی بغل کن که کمی وقت […]

بغضتر باشی و با ناله ی در گریه کنی
چمدان باشی و در طول سفر گریه کنی

چمدانم شو و دستان مرا دستت کن
لااقل تا دم در .. تا دم در گریه کنی

چمدان دست مرا ول بکند باز شود
هرچه عکس است بگیریش به بر گریه کنی

هی بغل کن که کمی وقت سفر بغض کنم
هی بغل کن که کمی وقت سفر گریه کنی

شده دنبال کسی پله به پله بدوی
بنشینی دم در ، پشت به در گریه کنی
.
شده هم گریه کنی هم که بخندی با هم
آنقدر خنده که تو آخر سر گریه کنی

اشک را پاک کنی ، بعد بگویی با بغض :
به خدا گریه می افتم تو اگر گریه کنی

میدوی پشت سرم آب بریزی نکند
خبری بد برسد پشت خبر گریه کنی

توی ماشین خودت رادیو روشن بشود
با صدای قمر و مرغ سحر گریه کنی

برچسب ها